Monday, June 22, 2009

شعري از برتولت برشت

دختر كوچولوي صاحبخانه از اقاي "كي " پرسيد

اگر كوسه ها ادم بودند با ماهي هاي كوچولو مهربانتر ميشدند؟

*اقاي كي گفت:البته !اگر كوسه ها ادم بود ند*

*توي دريا براي ماهيهاجعبه هاي محكمي ميساختند*

*همه جور خوراكي توي ان ميگذاشتند*

*مواظب بود ند كه هميشه پر اب باشد*

*هواي بهداشت ماهي هاي كوچولو را هم داشتند*

*براي انكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد*

*گاهگاه مهماني هاي بزگ بر پا ميكردند*

*چون كه*

*گوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است*

*براي ماهي ها مدرسه ميساختند*

*وبه انها ياد ميدادند*

*كه چه جوري به طرف دهان كوسه شنا كنند*

*درس اصلي ماهيها اخلاق بود*

*به انها مي قبولاند ند*

*كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار براي يك ماهي اين است*

*كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقد يم يك كوسه كند*

*به ماهي كوچولو ياد ميداد ند كه چطور به كوسه ها معتقد باشند*

*وچه جوري خود را براي يك اينده زيبا مهيا كنند*

*اينده يي كه فقط از راه اطاعت به دست مياييد*

*اگر كوسه ها ادم بودند*

*در قلمروشا ن البته هنر هم وجود داشت*

*از دندان كوسه تصاوير زيبا ورنگارنگي مي كشيدند*

*ته دريا نمايشنامه يي روي صحنه مياوردند كه در ان ماهي كوچولو هاي قهرمان*

*شاد وشنگول به دهان كوسه ها شير جه ميرفتند*

*همراه نمايش اهنگهاي محسور كننده يي هم مينواختند كه بي اختيار*

*ماهيهاي كوچولو را به طرف دهان كوسه ها ميكشاند*

*در انجا بي ترديد مذهبي هم وجود داشت*

*كه به ماهيها مي ا موخت*

*"زندگي واقعي در شكم كوسه ها اغاز ميشود